آرشیدای نازمآرشیدای نازم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

عشق مامان و بابا آرشیدام

نوزده ماهگی گل دخترم مبارککککککککککککککککککککککک

  آرشیدای عزیزم هر روز داری بزرگتر میشی و برا خودت خانوم میشی. دختر عزیزم بعد از خوردن غذا جارو دستی میاری و با اون دستای کوچولوت جارو میکشی. فرشته کوچولوی من آرشیدام نوزده ماهگیت مبارک. ...
20 آذر 1392

داغون تر از این دیگه نمیشه .....................روز و شب های کابوس من و آرشیدام

دختر عزیزم از ٥شنبه تو بیمارستان بودی به خاطر ویروس گاسترو........... آرشیدام با اشکام با داغون بودنم مینویسم که عزیز دلم فدای اون نه نه گفتن هات موقع رگ گیری برای سرم............ آرشیدام دختر عزیزم زود خوب شو.................. آرشیدام دیگه داغون تر از این نمیشه مامانی خیلی داغونمممممممممممممممممممم فدات شمممممممممممم مرگ خودم رو با چشام دیدم وقتی وارد بخش بستری شدیم قلبم وایساد و با اشکام نفسم بالا نیومد............... خدایا خیلی بزرگی و مهربونی خدایا چی بگم............. این آیکون اشکها اگه به اندازه میلیونها و میلیاردها هم باشن نمیتونن اشک و داغونی منو نشون بدن. آیدا= مرگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ کامللللللللللللللللللللللللللل   ...
7 آذر 1392

کلمات و حرف زدن آرشیدام تا 19 ماهگی

آرشیدای عزیزم دختر نازم خیلی با نمک حرف میزنه  وکلماتی رو که به کار میبره از این قرار هستند:   نانای= یعنی برام ةآهنگ بزارید و برقصم. بابا جی= بابا جون مامانی= مامانی با بزرگه= بابا بزرگ ماما بزرگه= مامان بزرگ دایی= دایی عممی= عمه ایین= الین امیی= امیر آ= آب به به= شکلات کیک دوب= توپ می می= نی نی پیش پیش= پیشی گربه ددر= گردش جی جی =  لباسای خود آرشیدام     دختر نازم آرشیدام به امید روزی که بنویسی و بخونی جیگر مامانی.
6 آذر 1392
1